پیغمبر براى این مبعوث شده بود که مردم را تعلیم دهد و تزکیه کند؛ «یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم»؛(126) یا در جاى دیگر «یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة».(127) باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کرهى خاکى و این جامعهى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانوادهى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهرهمند شود. هدف همهى نبوتها و بعثتها این است. هرکدام از انبیا به نبوت مبعوث شدند، این اقدام بزرگ تعلیم و تربیت را تا آن حدى که امکانات زمان اجازه مىداد، پیش بردند؛ اما دین خاتم و نبى خاتم باید این حرکت عظیم الهى را ابدیت بخشد؛ چون پیغمبر دیگرى مبعوث نخواهد شد تا بشر به آن سر منزل نهایى خود در این عالم - که زندگى در کرهى خاکى و در خانوادهى بشرى، باید همراه با صلح و صفا و عدالت و با بهرهمندى از خیرات عالم باشد - نزدیک شود و بالاخره به آن برسد. چگونه مىشود بشریت را به آن سرمنزل نهایى نزدیک کرد؟ آن وقتى که این تربیت مستمر باشد. باید تعلیم و تربیت مستمرى از موضع حکومت و قدرت سیاسى - آن هم قدرت سیاسى کسى مثل پیغمبر؛ یعنى معصوم - این جامعهى بشرى را بتدریج پیش ببرد و تربیت کند و ناهنجاریها را در میان آنها کاهش دهد تا بشریت بتواند به آن نقطهاى که شروع زندگى سعادتمندانهى همهى انسانهاست - که ما آن دوره را، دورهى حضرت ولىعصر ارواحنافداه مىدانیم - برسد. دورهى ولىعصر ارواحنافداه، دورهى آغاز زندگى بشر است؛ دورهى پایان زندگى بشر نیست. از آنجا حیات حقیقى انسان و سعادت حقیقى این خانوادهى عظیم بشرى تازه شروع خواهد شد و استفاده از برکات این کرهى خاکى و استعدادها و انرژیهاى نهفته در این فضا، براى انسان - بدون ضرر، بدون خسارت، بدون نابودى و ضایع کردن - ممکن خواهد شد. درست است که امروز بشر از چیزى استفاده مىکند، اما به یک چیز دیگر ضرر مىزند. امروز نیروى اتم را کشف مىکند، اما نیروى اتم را براى نابودى انسان به کار مىبرد؛ نفت را از اعماق زمین استخراج مىکند، اما این نفت در راه تضییع و تخریب محیط زیست انسان به کار مىرود؛ کمااینکه در این صد سال اخیر اینگونه بوده است. بشر نیروهاى محرکه و انرژیهاى پنهان و قوهى بخار و سایر نیروها را کشف مىکند،اما انسانها را به انواع و اقسام گرفتاریهاى جسمانى از ناحیهى این مشکلاتى که زندگى مادى براى انسانها به وجود مىآورد، آلوده مىکند. به بشر سرعت و سهولت داده مىشود؛ اما خیلى چیزها از او گرفته مىشود. از آن طرف هم تخریب ارزشهاى اخلاقى است که امروز انسان دچار آنهاست؛ لیکن در دوران ظهور حضرت بقیةالله ارواحنافداه قضیه اینگونه نیست. بشر از خیرات عالم، از انرژیهاى پنهان و از نیروهاى نهفته در طبیعت، استفادهى بىضرر و بىخسارت مىکند؛ استفادهاى که مایهى رشد و پیشرفت انسان است. همهى پیغمبران آمدهاند تا ما را به آن نقطهاى برسانند که زندگى بشر تازه شروع مىشود. پیغمبر خاتم اگر بخواهد انسانها را به مقتضاى دین خاتم به اینجا برساند، باید چه کار کند؟ باید این تربیتى که او ارزانى انسانها کرده است، مستمر و طولانى باشد و چندین نسل را پىدرپى شامل شود. خود پیغمبر اکرم که از دنیا خواهد رفت - «انک میت و انهم میتون» - پس باید کسى را نصب کند که بعد از خود او دقیقا همان راه و همان جهت و همان شیوهها را مورد استفاده قرار دهد، و او علىبنابىطالب است. معناى نصب غدیر این است.
امروز ما - هم مسؤولانمان، هم مردممان - در قبال مسألهى غدیر مسؤولیم. مسؤولان کشور باید سعى کنند اعمال و رفتار و حرکات و سکنات و برنامهریزیهایشان را به گونهاى تنظیم کنند که با هدفهاى اسلام - که همان هدفهاى غدیر است - تطبیق کند. اگر چه همهى دنیا، بخصوص کمپانیهاى صهیونیستى و قدرتمندان و زرسالاران عالم، ناراحت شوند و هجمهى تبلیغاتى کنند، باکى نیست. امروز پایهى انقلاب مستحکم است و این توفانها نمىتواند این بناى شامخ را متزلزل کند. از چه چیزى مىترسند؟ ملاحظهى چه چیزى را مىکنند؟ بعضى کسان در برنامهریزیهایشان، در اجرایشان، در تصمیمگیریهایشان، در حرفزدنهایشان و در موضعگیریهایشان، دائما مواظبند که نکند فلان رادیوى گوشهى دنیا - که به فلان دستگاه جاسوسى وابسته است - علیه این صحبت یا علیه این شخص حرفى بزند! خوب؛ بزند.